دایرة المعارف مارکسیستی بحران (1)
برگردان شین میم شین برگردان شین میم شین

 


 
جوانان کارگری ـ سوسیالیستی آلمان
پیشگفتار

• حداقل از اواخر سال 2008، واژه «بحران» ورد همه زبان ها ست.
• رسانه های بورژوائی مدارک مستند راجع به بحران اقتصادی جهانی سال های 1929 را از گورها بیرون می کشند وحکومت ها مبالغ نجومی غیرقابل تصوری را به بخش مالی اقتصاد پمپاژ می کنند.

• راستی بحران چگونه پدید می آید؟

• کدامین مکانیسم، کدامین ساز و کار در پشت سر بحران در کار است؟


• نگارندگان دایرة المعارف مارکسیستی بحران به دنبال پاسخ به پرسش هائی از این قبیل بوده اند.

• ما این دایرة المعارف مختصر و موجز را خواندنی یافتیم و برای خوانندگان خود عرضه می کنیم «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!»


1
بحران اقتصادی

• بحران های اقتصادی ظاهرا سرنوشت انسان اند.
• قحطی و گرسنگی همیشه بوده است.
• در تورات ـ حتی ـ از تعویض قحطی و گرسنگی هفت ساله با فراوانی و وفور هفت ساله سخن در میان است.

• آیا یهودیان و مصریان باستان نیز دست به گریبان بحران اقتصادی بوده اند؟

• اگر چنین است، چرا صدراعظم معظم آلمان فراموش کرد تا به تقلید از فراعنه انبارهای غله را به موقع از غله پر کند؟

2
منشاء بحران ها چیست؟

• این پرسش حاکی از آن است که ما با دو چیز متفاوت سر و کار داریم:
• انسان ها در ایام باستان و در همه دوران های ماقبل سرمایه داری گرسنگی می کشیدند، اگر شرایط و حوادث ناگوار طبیعی غله آنها را فنا می ساخت.
• یعنی اگر میزان تولید مایحتاج مردم کاهش می یافت.

• امروزه اما بدی آب و هوا و یا یورش حشرات ـ حداقل در کشورهای صنعتی ـ نمی تواند موجب گرسنگی و قحطی شود.

• علت بحران ها امروزه این نیست که «کمتر تولید می شود!»
• علت بحران ها امروزه این است که «بیش از حد تولید می شود!»

• مسئله اکنون خالی بودن انبارها از غله نیست.
• مسئله اکنون لبریز بودن انبارها از غله است!

• صاحبان کارخانجات تولیدی برای کالای خود مشتری نمی یابند.
• عرضه بیش از حد موجب تنزل قیمت ها می شود.
• کارخانه ها تولید را متوقف می کنند و ورشکست می شوند.
• کاهش تولید و یا توقف تولید در کارخانه ها سبب می شود که مولدین و آورندگان مواد اولیه نیز تولید خود را کاهش دهند و یا متوقف سازند.
• کارگران و کارمندان کارخانه ها و شرکت ها بدین طریق بیکار می شوند.
• به سبب بیکاری ممر درآمد خود را از دست می دهند.
• با کاهش درآمد، قدرت خرید آنها کاهش می یابد.

• سیکل ابلیسی عجیبی بکار می افتد که ظاهرا راه خروجی از آن متصور نیست.


• بحران کاپیتالیستی مسئله ضد و نقیض و پارادوکسی است:
• انسان ها به سبب وفور بیش از حد نعمات مادی دچار فقر و ذلت می شوند.
• توده بیشمار بیکاران در گوشه خیابان ها می ایستند، زیرا ماشین های کارخانه ها از کار ایستاده اند.
• فقر توده ها به سبب وفور کالاها ست!

• می شد تصور کرد که حل این مسئله آسان است:
• اگر انبارها از غله لبریزند و توده های بیشمار مردم گرسنه و بی چیز، چرا در انبارها را به روی مردم باز نمی کنند و مواد اضافی را میان آنها قسمت نمی کنند؟

• اگر ماشین ها در کارخانه ها از کار ایستاده اند و توده های بیکار در گوشه خیابان ها، چرا در کارخانه ها را به روی بیکاران باز نمی کنند، تا ماشین ها را بکار اندازند و مایحتاج مردم را تولید کنند؟

• اگر تقاضا اندک است و قدرت خرید مردم پائین، چرا دستمزدها را افزایش نمی دهند، تا قدرت خرید کارگران بالاتر رود و مسئله حل شود؟

• پاسخ همه این پرسش ها ساده است و کوتاه است:
• برای اینکه ما در کاپیتالیسم بسر می بریم.

• برای اینکه هدف تولید کاپیتالیستی نه تأمین مایحتاج مردم، بلکه تحصیل هر چه فزونتر سود است!
• تولیدی که سودآور نباشد، بلافاصله متوقف می شود، بی اعتنا بر اینکه به فراورده تولیدی احتیاج هست و یا نیست!

ادامه دارد

April 26th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي